هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » ایرج جنتی عطایی »فاجعه
شنبه ۳ دی ۱۳۹۰ ساعت 1:55 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

فاجعه

بخواب ای مهربان ای یار
بخواب ای کشته ی بیدار
 بخواب ای خفته ی گلگون
 بخواب ای غوطه ور در خون
سکوت سرخ خاک تو
 صدای نینوا دارد
 در این دم کرده گورستان
 تگرگ مرگ می بارد
 به سوگ تو در این مقتل
 کدامین مویه و شیون
 سکوت یأس در خانه
 هجوم مرگ در برزن
 تمام سینه ها عریان
 تمام چهره ها خونین
 تمام دست ها خالی
 تمام چشم ها غمگین
 به خاک مسلخ افتادند
در این صحرای خونباران
 برادرها جدا از هم
 پدرها بی پسرهاشان
 تو ای تن خفته ی گمنام
بخواب کنون که بسیاری
 لا لا لا لا ، لا لا لا لا
بخواب آری که بیداری
 در این ویرانه خاک تو
که شد یک باره چون صحرا
به یادت باغ می سازند
 برادرهای فرداها
به سوگ تو در این مقتل
 کدامین مویه و شیون
 سکوت خشم در خانه
 هجوم مرگ در برزن